جملاتی به عبری و فارسی ؛ شاید بیشتر...



ساحل زخمی! بیهوده جلوی چشمانم بال می زند!
تو همیشه در قلب من هستی
با تحقیر بر نمی گردم
آیا آزاد شده، به من خوش آمد می گویید؟
دستانم به سوی تو دراز شده است
خسته زیر سنگینی اشتیاق بیفت.
وقتی گریه می کنم و از دست دادنم ناله می کنم
برای خودم و تو گریه میکنم

Wounded shore! Vainly fluttering before my eyes!
You are ever in my heart.
Not in humiliation will I return,
Will you, liberated, welcome me back?
My hands outstretched to you
Fall wearily beneath the weight of longing.
When I weep, lamenting my loss
I weep for myself and you.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها